دریا

احساسات

دریا

احساسات

سلام

دیگه دلم داره میترکه.........از بس ننوشتم.

ورد زبون همه اینه که صدای من نفرتیه

ولی واسه تو عزیز من سرامد عاشقیه

دیوونه این آهنگم.....حالا روزی صد بار ین و گوش میدم اصلا متنش به حال و روزم نمی خوره فقط

آهنگش و دوست دارم......بی خیال این عشق محال......

واسه گفتن حقیقتهای زندگیم جون دادم واسه نگفتنشون همه چیزم و......اشتباه

بود.........وقتی بخوای از بدبختیات بگی و بدونی هیچ کس نمی تونه درک کنه می سوزی........

وقتی حس کنی با کشیدن اون همه زجر بازم تورو مقصر کنن دیگه هیچی ازت نمیمونه........

وجودت نابود میشه.....برای بدست آوردن چیزی که وجود نداشته همه چیزو دادی....ولی دیدی

همه چی خیالی بود.......نامردی کردن نارو زدن از شرایط سخت وزجر آور کسی سو استفاده

کردن....واسه فکرم مهلتی ندادن که سالم فکر کنه.......همه خوبی ها نابود شدن و پلیدی ها

اومدن.......تا حالا چند بار تو خودت گریه کردی که نخوای کسی بفهمه.........چند بار تو خودت

شکستی که نخوای کسی شکستنت و ببینه....اینا نوشتن و خوندنش خیلی راحته.......

اما وجود داره.....حس کردنش زجره......اگه تا حالا چیزی نگفتم واسه این بود نخواستم ضعف

نشون بدم......خیلی سخته واسه کسی شکستنت و بگی....دیشب وجودم و غم گرفته بود....

توی برزخی سوختم که واسم درست کردن........ .

یاعلی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد